حکمت چهار نهج البلاغه: ناتوانی
شرح حکمت چهار نهج البلاغه به زبان استاد دکتربخشعلی قنبری محقق نهج البلاغه
وَ قَالَ علی(علیه السلام): الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى.
و علی (ع) فرمود: و ناتوانى، آفت است و شكيبايى، دليرى است و زهد، توانگرى است و پارسايى، چونان سپر است. بهترين همنشين خشنودى است از خواست خداوند.
این حکمت شامل پنج موضوع اخلاقی است:
موضوع اول: 1) «الْعَجْزُ آفَةٌ» در اینجا دو کلمه باید توضیح داده شود: آفت و ناتوانی. آفت هر چیزی است که میتواند به چیز سالمی آسیب برساند؛ یعنی آفت خودش خراب و ناسالم است و ممکن است چیزی یا چیزهای دیگر را ناسالم کند. عجز مشترک لفظی است بهدلیل اینکه وقتی میگوییم عجز؛ ممکن است سؤال بشود که این عجز، عجز بدنی است یا نفسانی؟ وقتی میگوییم انسان ناتوانی بدنی دارد؛ یعنی قدرت تصرف بر بدن خود و بر چیزهایی که میتواند قدرت خود را بر آنها اعمال کند، ندارد.
موضوع دوم: 2) «وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ» صبر در نهجالبلاغه و در متون دینی بهمعنای نگهداری نفس و عدم اضطراب نفس بههنگام وقوع حوادث بزرگ است.
موضوع سوم: 3)«الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ» حضرت علی(ع) در نهجالبلاغه زهد را بارها تعریف کرده و بهطور مفصل دربارهی آن بحث کرده است اما اینجا اشاره میکند که زهد؛ یعنی کوتاهی آرزوها و لازمه آن این است که ما از بعضی چیزها در دنیا دست برداریم.
موضوع چهارم: 4) «الْوَرَعُ جُنَّةٌ» جُنَّة بهمعنای سپر است؛ یعنی نهتنها عمل کردن به واجبات و پرهیز از محرمات بلکه عمل کردن به مستحبات و پرهیز از مکروهات است و این خودبهخود سپری بهوجود میآورد برای انسان و محافظ اخلاق است.
موضوع پنجم: 5)«نِعْمَ الْقَرِينُ الرِّضَى» واژه رضا در نهجالبلاغه خیلی کم بهکار رفته و در اینجا منظور از رضا رضایت دادن به امور و امکانات موجود است نه معنویات.