تربیت کودک برای مغزی یکپارچه
تربیت کودک برای مغزی یکپارچه
نویسنده: دکتر دانیل جی سیگل ، دکتر تینا بین راین
مترجم: دکتر شادی جهرانی
چکیده کتاب
این کتاب ازجمله کتاب های روانشناسی جهت تربیت صحیح کودک و پیشگیری از بد قلقی، ناآرامی، ترس ها ، پرخاشگری ها، و هرگونه رفتارهای آزار دهنده یا نگران کننده ی کودکان می باشد. کتاب در شش فصل به رشته تحریر درآمده، نویسندگان این کتاب تلاش کرده اند که زبانی همه فهم، روان و دوستانه به کار ببرند تا همهی خوانندگان- با هر سطح آگاهی بتوانند از راهکارهای سودمند این کتاب بهره مند شوند.
یک نکته ارزشمنددرباره ی نگرش « شکوفا شدن» این است که لازم نیست برای رسیدن به شکوفایی فرزندانتان حتما کارهای سخت و خارق العاده ای انجام دهید، بلکه با استفاده از همین لحظه لحظه های زندگی روزمره اجازه دهید فرزندانتان هرچه بیشتر خودشان باشند.
از نظر روانشناسی هرچه ما به شخصیت اصلی خودمان نزدیک تر باشیم حال بهتری داشته و از شخصیت سالم تری برخورداریم. بدین ترتیب فرزندان شما می توانند قوی تر عمل کرده و در شرایط مختلف روی پای خودشان بایستند. برای این کار لازم است تا چند نکته پایه ای در رابطه با مغز کودکتان بدانید و به رشد و پرورش او کمک کنید. مغز کودک مغزی تازه و باطراوت، ولی خام و بی تجربه است این کتاب به شما یاد می دهد تا چگونه از فرصت های طلایی روزمره زندگی برای کمک به خودتان و به هر کودکی که به هر نحوی برای شما مهم است؛ جهت شکوفا شدن او استفاده نمایید.
مطالب این کتاب برای تمامی سنین کاربردی می باشد اما بیشترین توجه و تمرکز آن از تولد تا دوازده سالگی می باشد. در ا ین کتاب شما یاد می گیرید چطور هر موقعیت را تبدیل به یک موقعیت آموزشی کنید مثلا تصور کنید کودک دو نیم ساله ای که با پرستارش بیرون رفته و دچار سانحه شده و شما در صحنه تصادف حا ضر می شوید اغلب سعی می کنیم تا کودک را از صحنه دور کنیم و برایش بستنی بگیریم و این موضوع تصادف همیشه در ذهن کودکمان ناقص می ماند اما در این کتاب توصیه می شود با همدلی به کودک اجازه دهیم تا ماجرا را بارها تعریف کند تا موضوع برایش حل و فصل شود.
فصل اول کتاب تربیت فرزندان با استفاده از مغز و ذهن را ارائه می دهد و در بطن نگرش« یکپارچه مغز» مفهوم ساده و در عین حال کار آمد یکپارچگی رابیان می دارد.
فصل دوم با بررسی مغز ،تمرکز بر ارتباط بین دو نیمکره چپ و راست مغز دارد، تا به این ترتیب کودک بتواند با هر دو«خود» «منطقی و عاطفی »اش ارتباط برقرار کند.
فصل سوم بر پیوند دادن « مغز پائینی » که غریزی است و مغز « بالایی» که متفکر تر و مسئول تراست و مسئول تصمیم گیری، درون نگری، همدلی و رعایت اخلاقیات است ،تأکید دارد .
در فصل چهارم نویسنده توضیح می دهد که چگونه به کودکان کمک کنید با افکندن نور آگاهی برلحظات رنج آور، با گذشته کنار بیاید، به طوری که بتوانند با روشی متعادل، آگاهانه، و ارادی حل و فصلشان کند.
فصل پنج، کمکتان می کند، به کودکانتان بیاموزید، این توانایی را دارند که تکمه ی مکث ذهنشان را بزنند و بر آنچه در ذهنشان می گذرد، تعمقی بکنند. اگر از پس این موضوع بر بیایند می توانند بر احساساتشان و بر واکنش هایشان تأثیر بگذارند.
در فصل ششم که آخرین فصل این کتاب می باشد شما می توانید به کودکتان بیاموزید که در حالی که با دیگران ارتباط دارد اما هویتی مستقل داشته باشد. در واقع تجربیات سخت زندگی است که ما و کودکانمان را پخته تر می سازد.
بد نیست بدانید یکپارچگی مغزچیست و چرا مهم است؟ بیشتر ما به این واقعیت نمی اندیشیم که مغز ما دارای بخش های بسیار گوناگونی است، هر یک با وظیفهای خاص خود. برای مثال، سمت چپ مغز به شما کمک می کند تا تفکر منطقی داشته باشید و افکار را به شکل جمله ها، سازماندهی کنید، و بخش راست مغزتان به شما کمک می کند عواطف و احساسات را تجربه کنید و نشانه های غیر کلامی را درک وتعبیر کنید. همچنین بخشی از مغز شما « مغز خزندگان» نام دارد که به کمک آن، می توانید از روی غریزه عمل کنید و در کسری از ثانیه تصمیم نهایی بگیرید. بخش دیگر از مغزتان هم « مغز پستانداران »نام دارد ، که شما را به سوی پیوستن به دیگران و ارتباط برقرار کردن با آنان هدایت می کند. بخشی از مغز شما مختص حافظه است، بخشی دیگر به گرفتن تصمیمات انسانی و اخلاقی اختصاص دارد.
تقریبا مانند این است که مغزتان یک انسان باشد با چند شخصیت برخی معقول و برخی نا معقول پس جای تعجب نیست در موقعیت های مختلف شخصیت های مختلفی از خود نشان دهید. در واقع در اصل یکپارچه سازی برای به دست آوردن موفقیت به این مراکز کمک می کنیم که بتوانند به درستی عمل کنند یعنی به صورت شخص واحد یا یکپارچه . پس جهت دستیابی هرچه بیشتر به این یکپارچگی خواندن این کتاب را به شما توصیه می نماییم.