کتاب آشنایی با قرآن جلد نهم
عنوان: کتاب آشنایی با قرآن جلد نهم
نویسنده: شهید مطهری
چکیده کتاب
آشنایی با قرآن جلد ۹ در مورد تفسیر سوره های الحاقّه ، معارج ، نوح و جن می باشد .
قسمتی از کتاب :
«تفسیر سوره الحاقّه»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحاقَّةُ
مَا الْحاقَّةُ
وَ ما ادْريک مَا الْحاقَّةُ
کذَّبَتْ ثَمودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ. فَامّا ثَمودُ فَاهْلِکوا بِالطّاغِيَةِ
وَ امّا عادٌ فَاهْلِکوا بِريحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ. سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ ايّامٍ حُسوماً فَتَرَی الْقَوْمَ فيها صَرْعی کانَّهُمْ اعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ
فَهَلْ تَری لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ. وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِکاتُ بِالْخاطِئَةِ .
اصلًا ماهيت حرکت طلب است. طلب وقتی که برای مطلوبی باشد حقانيت پيدا میکند اما اگرطلبی باشد بلا مطلوب، اين مساوی است با پوچ بودن و عبث بودن.
شما هرکسی که کاری میکند- چون کار حرکت است- میگوييد برای چه؟ اگر بگويد برای هيچ چيز، میگوييد پس تو ديوانهای؛ کارَت پوچ و عبث است. ماهيت دنيا حرکت است. امروز همه قبول دارند که ماهيت اين عالم حرکت است. اگر ماهيت اين عالم سراسر حرکت است بايد قبول کنيم که ماهيت عالم سراسر طلب است، يعنی جهان دنيا مساوی است با جهان طلب، نه اينکه يک شیء طلب است و يک شیء از همان دنيا مطلوب، يک جزئش طلب است و يک جزئش مطلوب؛ همان مطلوبش هم طلب است؛ يعنی طلب و مطلوبها در دنيا نسبی است: تمام دنيا و تمام جهان طبيعت يکسره يک واحد طلب است. پس اگر جهان طبيعت يکسره حرکت است پس يکسره طلب است و اگر يکسره طلب است طلبِ بدون مطلوب فی حدّ ذاته محال است.
معنی حاقّه
گر فرض کنيم که خداوند اين طلب را بدون مطلوب خلق کرده، يک کار پوچ و عبث است. در طلبها، در آنچه که طلب است، در اين جهان، به طور نسبی، احياناً يک کار باطل و پوچ صورت میگيرد، کاری که به مقصد نمیرسد به علت اينکه يک تزاحمی ميان علل و اسباب رخ میدهد؛ مثل اينکه انسان برای مقصدی حرکت میکند بعد به موانعی برخورد میکند و کارش پوچ از آب در میآيد. در مجموعِ کارهای دنيا میتواند در کنار حقها و حقيقتها و رسيدن به مقصدها يک نرسيدنِ به مقصدهايی هم وجود داشته باشد، اما اگر همه عالمِ دنيا را در نظر بگيريم ديگر نرسيدن به مقصدی وجود ندارد؛ رسيدن به مقصد وجود دارد و آن همان است که به آن قيامت میگوييم، همان که او حق و حاقّه است. کلمه حق و حقيقت و تحقق و حاقّه و از اين قبيل همه از يک ماده است و يک مقصود را میفهماند. عرض کردم که [الْحاقَّةُ] يک کلمه است و هم يک آيه است و هم در عين حال نيم جمله نيست و حتی يک جمله به صورت آن يک جمله ها نيست، تمام هست ولی جمله نيست که از جنبه ادبی بگوييم