تفسیر قطره ای قرآن کریم
تفسیر سوره ی بقره آیه ی ۱۷
🌟آیه هفدهم سوره بقره🌟
«۱۷» مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُو
مَثل آنان (منافقان)، مَثل آن كسى است كه آتشى افروخته، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت، خداوند روشنايى و نورشان را ببرد و آنان را در تاريكىهايى كه (هيچ) نمىبينند، رهايشان كند.
✅نکته ها
مثال، براى تفهيم مطلب به مردم، نقش مؤثّرى دارد. مسائل معقول را محسوس و بدينوسيله راه را نزديك وعمومى مىكند، درجه اطمينان را بالا مىبرد ولجوجان را خاموش مىسازد. در قرآن مثالهاى فراوانى آمده است از جمله:
مثال حقّ، به آب و باطل به كفِ روى آب. «۱» مثال حقّ به شجرهى طيّبه و باطل به شجرهى خبيثه. «۲» تشبيه اعمال كفّار به خاكسترى در برابر تندباد. «۳» ويا تشبيه كارهاى آنان، به سراب. «۴» تشبيه بتها و طاغوتها به خانه عنكبوت. «۵» تمثيل دانشمند بىعمل به الاغى كه كتاب حمل مىكند. «۶» وتمثيل غيبت، به خوردن گوشت برادرى كه مرده است. «۷»
«۱». رعد، ۱۷.
«۲». ابراهيم، ۲۶.
«۳». ابراهيم، ۱۸.
«۴». نور، ۳۹.
«۵». عنكبوت، ۴۱.
«۶». جمعه، ۵.
«۷». حجرات، ۱۲.
جلد ۱ - صفحه ۶۶
اين آيه نيز در مقام تشبيهِ مجموعهاى از روحيّات و حالاتِ منافقان است. آنان، آتش مىافروزند، ولى خداوند نورش را مىبرد و دود و خاكستر و تاريكى براى آنان باقى مىگذارد.
امام رضا عليه السلام فرمودند: معناى آيه «تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ ...» آن است كه خداوند آنان را به حال خود رها مىكند. «۱»
📚پیام ها
۱- منافق براى رسيدن به نور، از نار (آتش) استفاده مىكند كه خاكستر و دود و سوزش نيز دارد. «اسْتَوْقَدَ ناراً»
۲- نور اسلام عالمگير است، ولى نورى كه منافقان در سايهى آن تظاهر به اسلام مىكنند، در شعاعى كمتر و روشنايى آن ناپايدار است. «أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ»
۳- اسلام نور و كفر تاريكى است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ»
۴- كسى كه از يك نور بهرهمند نشود، در ظلمات متعدّد باقى مىماند. «بِنُورِهِمْ ... فِي ظُلُماتٍ» (كلمه «نور» مفرد و كلمه «ظلمات» جمع است.)
۵- نقشهها وتوطئههاى منافقان، به اراده الهى ناتمام مىماند. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»
۶- طرف مقابل منافقان، خداوند است. «ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ»
۷- عاقبت و آيندهى منافقان، تاريك است. «فِي ظُلُماتٍ»
۸- منافقان دچار وحشت و اضطراب، ودر تصميمگيرىهاى دراز مدّت، سردرگم هستند. «فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ»
۹- گاهى در آغاز، ايمان واقعى است، ولى كمكم انسان به انحراف گرايش پيدا نموده و منافق مىشود. (كلمه «نورهم» در اين آيه و جمله «لايرجعون» در آيه بعد نشان مىدهد كه آنان نورى داشتند، ولى به سوى آن نور برنگشتند.)
«۱». تفسير نورالثقلين.