ملت عشق
عنوان: ملت عشق
نویسنده: الیف شافاک
مترجم: ارسلان فصیحی
چکیده کتاب
این کتاب توسط نویسنده فرانسوی متولد ترکیه به نام الیف شفق درسال ۲۰۱۰ به دو زبان ترکی و انگلیسی نوشته شده است.اوکه مدتی اززندگی خود را به تحقیق در مورد صوفیگری می گذراند داستان شمس ومولوی را از نگاه خود بیان می کند.
این کتاب خیلی زود پرفروش ترین کتاب تاریخ ترکیه شد و در ایران هم کتاب پرفروشی است.
داستان این کتاب به شکل دو روایت موازی پیش می رود.
روایت اول در قرن بیست و یکم در آمریکا اتفاق میافتد قهرمان این داستان الا روبین اشتاین، زنی است که درآستانه چهل سالگی خود را گرفتار روزمرگی و بدون عشق می بیند و برای فرار از آن به پیشنهاد کاری که ازیک ناشر ادبی در بوستون داشت پاسخ مثبت می دهد.اولین موضوع همکاری آنها خواندن رمان دست نویس یک نویسنده ناشناس اروپایی و نوشتن گزارش مبسوطی درباره کتاب بود.
این کتاب «کفرشیرین» نام دارد نوشته عزیز زاهارا و روایت دوم بازخوانی کتاب عزیز زاهارا توسط الا است این کتاب داستان زندگی شمس تبریزی درقرن ۱۳ است. کتاب دارای یک مقدمه و ۵ بخش می باشد.
بخش اول خاک، عمق وآرامش نام داردوبه معرفی افراد داستان می پردازد.
بخش دوم آب ،تغییر و جریان یافتن است وشروع تغییرات درشخصیت های داستان رابیان می کند .
بخش سوم باد،رفتن ،کوچ کردن ،حرکت شمس به سوی مولوی و الا به سوی عزیز.
بخش چهارم آتش،گرما و نابودی غرق شدن عاشق ومعشوق در وجودهم و پیشرفت به سوی جدایی .
بخش پنجم خلاء تاثیرنبودن چیزها ،نبود شمس برای مولانا و نبود عزیز برای الا.
نویسنده درقالب این پنج بخش داستان رابه پیش می برد و به سرانجام می رساند.
هربخش از کتاب شامل چندقسمت می باشد و هرقسمت یک راوی دارد با زمان ومکان مشخص شبیه داستان های تاریخی اما این تاریخ ها بیشتر در درک پیشرفت داستان ما راکمک می کند تا اینکه داستان را تبدیل به یک روایت تاریخی بکند.
اگر چه شخصیت های اصلی دو داستان الا وشمس هستندولی شخصیت الا هم تحت تاثیر شمس وچهل قانون عشق او تغییر می کند.طوریکه زندگی و خانواده خود را رها می کند وبه دنبال عشق بوجود امده بین او ونویسنده کتاب کفرشیرین راهی سفر می شود.
او که زندگی خود را خالی از عشق و سر زندگی می بیند هرکدام از قوانین عشق شمس تبریزی را درسی برای خود می بیند و با او همراه می شود و تغییر می کند.
در زیر سه قاعده ازچهل قاعده عشق برای نمونه ذکر می شود.
قاعده نهم
به هر سو که می خواهی،شرق،غرب ،شمال و جنوب برو اما هر سفری که آغاز می کنی سیاحتی به درون خود بدان! آنکه به درون خود سفر میکند،سرانجام ارض را طی می کند.
قاعده دهم
صبرکردن به معنای ماندن وانتظارکشیدن نیست،به معنای آینده نگربودن است. صبر چیست؟ به تیغ نگریستن و گل را پیش چشم مجسم کردن است ، به شب نگریستن و روز را در خیال دیدن است. عاشقان خدا صبر را همچون شهد شیرین به کام می کشند و هضم می کنند، میدانند زمان لازم است تا هلال ماه به بدر کامل بدل شود.
قاعده یازدهم
قابله میداند که زایمان بی درد نمی شود،برای اینکه «تو» یی نو و تازه از تو ظهور کند باید برای تحمل سختی ها و دردها آماده باشی.