عنوان: لهوف

نویسنده: سید ابن طاووس

ترجمه: سید ابوالحسن میر ابوطالبی (حسینی)

یکی از مهم‌ترین و معتبرترین منابع در باب وقایع عاشورای حسینی و تاریخ زندگی امام حسین علیه السلام، امام سوم شیعیان ،کتاب لهوف است که گاهی با نام ملهوف علی قتلی الطفوف هم گفته می شود.

اصل کتاب به زبان عربی می باشد. کتاب حاضر به دلیل به اختصار نوشته شدن مناسب زیارت و مسافرت می باشد، سلسله اسناد روایت حذف و فقط از روایت راوی در این کتاب استفاده شده است. سید انگیزه خود از نگارش این کتاب را همراه داشتن کتاب همانند کتاب باب زیارات می داند.این کتاب شامل بخش‌هایی به شرح زیر می‌باشد:

مقدمه کتاب: عظمت واقعه عاشورا شأن و منزلت امام حسین علیه السلام و ارزش گریه برعزای امام و انگیزه نوشتن کتاب را شامل می شود.

بخش های کتاب هرکدام به نام مسلک نامیده می شود.

مسلک اول: کتاب شامل مطالبی در ذکر عظمت وقایع عاشورا و مقام امام حسین علیه‌السلام می‌باشد، که از تولد تا قیام عاشورا را دربرمی گیرد.

مسلک دوم: در این مسلک سید ابن طاووس کلیه وقایع تا ظهر عاشورا را به زبانی شیوا و اثر گذار بیان می نماید.

مسلک سوم :در این مسلک می توانیم وقایع بعد عاشورا را مطالعه نموده تا به لطف الهی شعور حسینی نصیبمان شود، از ماجرای فرستادن سر شهدای کربلا به کوفه، تا اسارت خاندان عصمت و طهارت که با مراجعت اسرا به مدینه خاتمه می یابد.

و در آخر هم حالاتی که به امام چهارم در هنگام یادآوری مصائب پدر دست می داد را مطالعه خواهید کرد.

چکیده کتاب

راوی گفت: یاران حسین برای کشته شدن از یکدیگر پیشی می گرفتند و همانطور بودند که درباره‌شان گفته شده است:

چون با آن حضرت بجز خاندانش کسی نماند علی ابن الحسین علیه السلام که از زیبا صورتان و نیکو سیرتان روزگار بود بیرون شد و از پدرش اجازۀ جنگ خواست حضرت اجازه اش داد سپس نگاهی مأیوسانه به او کرد و چشمان خود به زیر افکند و اشک فرو ریخت، سپس فرمود: بار الها گواه باش جوانی که در صورت و سیرت و رفتارشبیه ترین مردم به پیغمبرت بود به جنگ این مردم رفت هرگاه بدیدن پیغمبرت مشتاق می شدیم به این جوان نگاه می کردیم پس به فریاد بلند صدا زد ای پسر سعد خدا رحم تو را قطع کند. همچنانکه رحم مرا قطع کردی علی اکبر بجانب لشگر شد و جنگ سختی نمود و عده‌ای را کشت و به نزد پدرش بازگشت و عرض کرد: پدرجان تشنگی به جانم آورد و از سنگینی اسلحۀ آهنین سخت ناراحتم آیا جرعۀ آبی فراهم می‌شود؟حسین علیه السلام به گریه افتاد و فرمود ای امان، پسر جانم کمی هم بجنگ ادامه بده ساعتی پیش نمانده است که جدت محمد را ملا قات کنی او با کاسه ای لبریز از آب تو را سیراب خواهد کرد آبی که پس از آشامیدن آن هرگز تشنه نخواهی شد، پس آن جوان به میدان بازگشت و کار زار عظیمی نمود تا آنکه منقذ بن مره عبدی لعین تیری به سوی او پرتاب نمود و از پایش درآورد ،علی اکبر صدا زد پدرم سلام برتو اینک جدم است که بر تو سلام می رساند و می فرماید هرچه زودتر نزد ما بیا پس نعره ای برآورد و مرغ روحش از قفس تن پرواز نمود حسین علیه السلام آمد، بر بالینش نشست و صورت خود برصورت علی گذاشت و فرمود: خدا بکشد گروهی را که تو را کشتند، چه جرأتی نسبت به خدا و هتک احترام پیغمبر داشتند، بعد از توخاک بر سر دنیا باد.

راوی گفت: زینب دختر علی علیه السلام از خیمه ها بیرون شد و فریاد می‌زد ای دلبندم ای فرزند برادرم و می آمد تا آنکه خود را به رو ی کشته آن جوان انداخت امام حسین علیه السلام آمد و بازوی خواهر را گرفت و بسو ی زنان حرم برگردانید، سپس از مردان خانواده یکی پس از دیگری به میدان می آمدند. مقام معظم رهبری درباره جایگاه مقتل «لهوف» فرموده‌اند: «مقتل‌های زیادی قبل از سید بن طاووس نوشته شد؛ اما وقتی «لهوف» آمد، تقریباً همه‌ آن مقاتل، تحت‌الشعاع قرار گرفت. در این مقتل عبارات، خیلی خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است.»